Apart from fabulous and/or visionary search, the fundamental capability of her singing art may be simply evaluated in her family milieu. “Fereshteh“ was born in Teheran, in a house where you could hear almost always the pleasant songs of her mother, and grand-mother who simultaneously played “ Tar “ as well. In her childhood, Fereshteh was rather an uneasy person and always physically emotional. However she was very quiet only when her grandmother played her Tar.
In such particular circumstances, Fereshteh used to seat down quietly and observe eagerly the grandmother's moving fingers over the sounding instrument. The motion of her rounded eyes was so rhythmic, one could imagine that the musical sound was radiating not from the Tar but from Fereshteh's own eyes. During the early years of her study in secondary school remarkable changes took place in her behaviour. She was, then, relatively quiet, rather isolated and a little shy. After school hours she used to spend most of her time in privacy, exercising the melodies heard and learned from her grandmother and etc.
اگرازجستجوی افسانه وار و خيال پردازانه بگذريم؛ سنگ پايه هنری "فرشته" را ميبايد در ساختار ويژه ی خا نواده او بجوييم .چرا که او درتهران درخانه ای که جای جای فضايش بی وقفه با آوای دلنشين مادرومادربزرگ ونوای برخاسته ازضربه های انگشتان او برپيکر"تار" انبا شته ميگشت چشم بجهان گشوده است. دردوران کودکی اوبچه ای بود نا ارام وپرجنب وجوش او تنها زمانی که مادربزرگ قصد نواختن تار ميداشت به آرامی وبااشتياق درکنار وی می نشست ونگاهش را چنان موزون باحرکات وضربات دستان او هماهنگ ميکرد که گويی نوای تار از چشمان حيرت زده او برمی خيزد. دراوايل آموزش د بيرستانی بتدريج تغيراتی در رفتار و روحيات فرشته ظاهر گرديد و بر خلاف گذشته نوجوانی گشت نسبتاّ ارام و کمی تکرو وتا حدی شرمرو.
او در بازگشت از دبيرستان بيشترين اوقاتش را در اتاق خود به تمرين ترانه های فرا گرفته از مادربزرگ سپری ميکرد. فرشته در نوجوانی موقتاّ ساکن شهر افسانه ای آبادان شد. در همين ايام شهرت هنری فرشته آرام آرام از مرز محافل دوستانه فراتر رفته وبا جلب توجه مد يران رسانه های صوتی وتصويری راه خود را به کرانه های خليج فارس و شيخ نشينان باز گشود.
معهذا فرشته به اين حقيقت واقف بود که استعداد فطری وذاتی بدون اموزشهای علمی به کمال نميرسد. از اينرو برای فراگيری اساس فنون موسيقی دوباره راهی تهران شد و در هنرستان موسيقی ملی ايران زير نظر زنده ياد استاد محمود کريمی دستگاههای موسيقی ايرانی را فرا گرفت و بدين ترتيب راه خود را برای اجرای برنامه های هنری در راديو وتلويزيون ايران هموار ساخت
ترانه "نم نم بارون" يکی از ماندگارترين ترانه هايی است از ساخته های بزرگ لشگری که با صدای شورانگيز فرشته بعنوان نخستين ترانه او از راديو و تلويزيون ملی ايران پخش شد و ترانه سال شناخته شد. طی سالهای۱۳۵۰- ۱۳۵۷ فرشته در ايران ترانه های بسياری از اهنگسازان شهيراز جمله بزرگ لشگری، جهانبخش پازوکی، مهندس همايون خرم وتورج شعبان خوانی اجرا کرده است
فرشته از سال ۱۹۸۴ همراه خانواده اش ديارغربت را برگزيده و در اين مدتّ در تداوم برنامه های هنری واجرای کنسرتهای مختلف در اروپا چند آلبوم جديد با ترانه های شورانگيزهمچون "سلامت می کنم ايران" به بازار عرضه داشته است